اي دلبر عيار ترا يار توان بود

شاعر : انوري

غمهاي ترا با تو خريدار توان بوداي دلبر عيار ترا يار توان بود
با ياد تو اندر دهن مار توان بودبا داغ تو تن در ستم چرخ توان داد
از دست گل وصل تو پر خار توان بودبر بوي گل وصل تو سالي نه که عمري
بر بستر تيمار تو بيمار توان بوددر آرزوي شکر و بادام تو صد سال
بي‌نرگس بيمار تو بيدار توان بودصد شب به تمناي وصال تو چو نرگس
با خصم تو در کشتن خود يار توان بودآنجا که مراد تو به جان کرد اشارت